سپیدارهای شهریور ماه

1: دوستانم در زندگی من روی مخملی ترین صندلی جایشان است.حتا آنهایی که از طریق نوشته های وبلاگی با هم آشنا شدیم و حالا بعد از چند سالی که گذشته شدیم صمیمی ترین دوستیها.شبیه پروانه از واشنگتن،نسرین از بلژیک لاله اشک از کالیفرنیا و نیکو وروسري أبي و  خیلی های دیگر که فرصت دیداری نزذیک نیز نصیبمان شد تا مجالی داشته باشیم برای حرفهای مگو!شکیبا می گوید: سخت نیست وقتی نوشته های از سر عشق و پاکترین احساست را می گذاری مقابل چشمهایی که تو را از نزدیک می شناسند؟؟!نه!چرا سخت!وقتی اینجا جایی ست برای نوشتن روزنگاشتها و مرور خاطرات تلخ و شیرین و نمور والهاماتی از سر شاعرانگی!چرا تو و استاد کرمانی و ماهور و رکسانا و…چند نفری که حتا نمی شناسمشان دست خالی بروند.شاید اینجا شبیه یک پنجره ای باشد که دستهایش را آسمان می کشد برای پرنده شدن!شاید آبراهه ای پر پیچ وخم باشد در اندوه نیلوفرانه ای!شاید هم هیچ کدام اینها نباشد و یک دفترچه ی یادداشت قفلدار برای من باشد که با تمام سطرهایش نفس می کشم و جان می گیرم و کلمه می شوم. به خیالت!این برگهای خزان زده ی پاییزی که پراکنده شده اند اطراف کلبه ،فقط تصویر پاییزند.نه عزیز دلم!تمام شعرها و نوشته ها و ترانه های من در اوج مهر و آبان و آذر سروده می شوند و می چسبند به سطرهای کاغذ بی خط.

 2:

 “سلاله ” ی نازنینم وقتی اس.ام.اس زد و گفت که عازم “مشهد الرضا”ست.به رزا زنگ زدم و گفتم خوابت تعبیر شد.آخر “رزا “می گفت:سولی!خواب دیدم یکی از نزدیکانت مسافر مشهد است و برایت یک سبد انگور سبز بی دانه می آورد.هر چقدرفکر کردم که چه کسی از خانه ی ما عازم مشهد است کسی را نیافتم. خواستم برای “مادر”دعا کند.این ماهها بهبودی پادردش برایم یک آرزو شده.ای کاش مادر”حالا که همه ی ما بزرگتر شده ایم استراحت کند و کنارمان باشد تا پشت سرمان. “زندگی”فقط با همراهی او برایم ستودنی ست . این جمله ام را ” دوستان گرانقدرم”آمنه و بهزاد بیگلی (پدر سوشیانت و ستایش)”بیشتر درک می کنند… “زیر دستهای او جوان شدیم او به پای ما نشست وپیر شد….

 3:

 دیگر دستی که برایت تکان نمی دهم را بگذار به پای غروری که دوست دارم داشته باشم ،وقتی بعد این همه سال نامت که می آید بی محابا بغض می شوم بگذار تلنگری باشی بر هبوط اشک.دکتر می گوید “اشک”برای چشمها خوب است.این خوبی را از من نگیر.

4: درصورت تمایل اینجا عضو شوید.http://www.irexpert.ir

برای نیکتا از سوئد. نیکتای گلم ،حتما عکسهایی از برادر زاده ها و خواهر زاده های آتیش پارم می گذارم که ببینی در آرامی و ساکتی به خاله سولی و عمه سولی شان نرفته اند.اما آپلود کردن و گذاشتن در اینجا را بلد نیستم. دمی صبر، سر فرصت از مهندسین کامپیوتر اطلاعاتی کسب کنم .روی چشم گل خانم. 

 پی نوشت:

 با اجازه از مژگان بانو. این تک بیت به مسعود عزیز! **

 نفرین نمی کنم که خدا عاشقت کند/این سرنوشت حتمی اولاد آدم است.

18 دیدگاه برای “سپیدارهای شهریور ماه”

  1. سلاله گفته:

    سولماز جان، سلام
    1-گفته بودی از سفر مشهدالرضا برایت بنویسم. به زودی خواهم نوشت اما وقتی نوشته ات را خواندم به خودم گفتم بگذار همینجا بگویم که امام رئوف ما چه قدر زود جواب می دهد، شب عید نیمه شعبان آرزو کردم زیارت مشهد مقدس را و نمی دانم چگونه شد که مهیای رفتن شدیم! من مانده ام در حیرت که چرا گاهی جوابهایی را که به ما می دهند نمی شنویم. همه چیز ساده است.
    2- نوشته ات به گریه ام انداخت. خدا کند من پیامت را درست رسانده باشم. نمی دانم هر بار که به حرم می رفتم ناخودآگاه به یادت می افتادم و سلامت را می رساندم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

  2. عاصف گفته:

    سلام

    جهت عرض ادب به شما و نوشته های خالصانه اتان.

    ضمنا برای آپلود عکس می توانید از سایت زیر کمک بگیرید.

    http://up.iranblog.com

    ارادتمند شما

  3. مریم گفته:

    سلام

  4. آدينه گفته:

    سلام عزيز .1.امير علي پسر كاموس 2ماه پيش به دنيا آمد 2.عسل را بعد مدتها ديدم نمي دونم چرا احساس كردم ظاهرش خيلي داغون شده.3.سميه ارشد قبول شد.4.واي اين بهزادچكار ميكنه يكي بسش نبود .5.از اين متنهاي قشنگ براي مجله من هم بنويس.

  5. mari گفته:

    salam azizam
    shojaatat ra dar baabe entekhaabe vaahed tahsin mikonam..
    mibusamat
    be madar salam beresan

  6. دریاترین گفته:

    عاشقانگی تان مستدام…

  7. m,asoud گفته:

    salam
    khob sarzamini ke darand tush azmayeshi mikonand ke mabda khelghato baz sazi mikone
    khob adamasham unjuriand ke goftam digee!!!!

    pi pi pinocchio pedar zhepetro
    go go gorbe nare rubahe makkar
    yadet hast eno ya naa!!!

  8. سعيد ركوعي گفته:

    خيلي خوب بود.
    مدتها بود كه اين طرفها نيامده بودم و نمي دانم چرا.
    يك پا يزدي شده ايد ها !!

  9. ارغوان گفته:

    سلام

    امیدوارم همیشه دوستی هایتان جاودانه باشد

    شاد زی

  10. mari گفته:

    salam azizam
    vaghte yek navaaye taze ast…
    fekr konam, vaghte paeezaane bashad
    mibusamat va be madar salam berasan

  11. وولکان گفته:

    ” حالا که تو را کنار رودخانه نمی بینم
    با اینکه بین پلک هایم دریا را تجربه می کنم
    و رودخانه ای که از آن روی گونه هایم جاریست
    تازه می فهمم
    کوزه ی شکسته تشنگی را دوچندان می کند ”
    با سلام دوست عزیز
    وبلاگ زیبایی دارید
    حتما به من هم سری بزنید
    تا شاید یک دلخوشی برای تنهایی من باشید

  12. سوسن جعفری گفته:

    من آیا این منزل را می‌شناسم یا صاحب این خانه را؟

  13. marie گفته:

    salam azizam
    eidet mobarak
    be maamaan salaam berasoon
    mibusamet

  14. ناصر عزيزخاني گفته:

    786

    سلام …خيلي خيلي از نوشته هايت لذت بردم…موفق و پيروز باشي

  15. فرشته گفته:

    سولمازجان، ممنون از لطفت.

  16. lalehashck گفته:

    salam khanomi to kheili mohabat dari merci az inke be yade man hasti midoni to ghorbat cheghade in mani mide? enshalh ke paye mamanet bezodi khob she.
    fadat

  17. بدبخت بیچاره گفته:

    اووووه
    چقدر وقت من اینجا نیومده بودم
    دلیلش البته، هم تنبلی خودم هم هست و هم خودت
    بس که ماه به ماه آپ نمی کنی و آدم رو چنان با نبودن خودت توی وب آغشته می کنی که یادش میره که یه نویسنده و سراینده قابل،یه گوشه دنیا هست که میشه باهاش همدلی کرد!
    گر چه، خود این نویسنده و سراینده قابل هم همچین ما رو قابل نمیدونه که گاهی گوشه چشمی تر کنه به غم ها و شادی های چون منی، تنبل، غمگین و شوخ!
    پاینده باشی سولماز عزیز

  18. ارغوان گفته:

    سلام
    خبری از شما نیست این روزها؟

    شاد زی

دیدگاهی بنویسید