تو چه کرده ای که عمری ز پی ات دویده ام من!؟

خیلی وقت است دلم گرفته،از آن دلگیریهایی که نمی دانم

دردش چیست و درمانش چه!اما ! هنوز امیدم به خواندنش است و اجابتش،

آنگونه که خودش زمزمه ام بوده”!امشب ای ماه!به درد دل من تسکینی!

این قرارداد

تا ابد میان ما

 برقرار باد…

چشم های من به جای دست های تو!

من به دست های تو آب می دهم،

تو به چشم های من آب  رو بده!

.

 قیصر

1:

 بِاللهِ اعتَصَمتُ وَ بِاللهِ اَثِقُ وَ عَلَی اللهِ اَتَوَکَّل

خودم ،دلم  وتمام دلبستگیهایم را راضی کرده ام که بمانند، محکمتر و قرصتر !هر چند که خستگی سالهای بی “تو بودن”انگار تمامی ندارد…

2:

دردهاي من نهفتني است

دردهاي من

گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست

دردِ مردم زمانه است

مردمي که چين پوستين ِشان

مردمي که رنگ روي آستين ِشان

مردمي که نام هاي ِشان

جلد کهنه شناسنامه هاي ِشان

درد مي کند،

من ولي

تمام استخوان بودن ام

لحظه هاي ساده ی سرودن ام

درد مي کند…”*

.

*قيصر امين پور

3:

این راه عشق است، بی آن که این راه را طی کنم عشق را به پایان نمی برم.

اینبار آمده ام تا که بسوزانی ام!


3 دیدگاه برای “تو چه کرده ای که عمری ز پی ات دویده ام من!؟”

  1. حجت گفته:

    سلام
    حجتون قبول به قبولی مهر مادر

  2. شیخنا گفته:

    سلام
    نماز روزه ها قبول باشه
    بروزم

  3. سعید گفته:

    سولماز جان سلام.
    ترجمه (بینوا) را به تو تقدیم می کنم. امید که مورد قبول تو و با آن مورد قبول حق افتد.
    به تو دوباره به خاطر قلم گران ات تبریک گفته و برایت هرکجای دنیا که مقدور است باشی سلامتی و رضایت خواهانم.
    سلام و عرض ادب به مادر گرامیت دارم.
    درونت شاد دختر مهربان و هنرمندم.
    سعید از برلین.

دیدگاهی بنویسید