بیستون در راه است……..
هنوز “دیماه “است و من این ماه زمستانی را که با بارش برف همراه می شود را دوست می دارم ،همینطور “مادر”را که در “هشتمین”روزش چشمهایم را به آسمان دنیا گشود و متولدم کرد …همینطور “یازدهمین “روزش را که من را نشاند بر شاخسار شکوفه ی “عشقی ” که فراموشم نخواهد شد…و خاطرات شیرینتری که این روزها من را کلمه می کند و “غزل”می شوند بر مرور شاعرانگی هایم….
1: آدمي فقط در يك صورت حق دارد به ديگري از بالا نگاه كند و آن هنگاميست كه بخواهد دست ديگري كه بر زمين افتاده را بگيرد تا بلندش كند… «گابریل گارسیا مارکز»
2: برای کشف اقيانوسهای جديد بايد شهامت ترک ساحل آرام خود را داشته باشيد. اين جهان، جهان تغير است نه تقدير! “تولستوی”
3: سرشارم از فکرهای تازه و مصراعهایی که باید غزل شوند و چهارپاره…عاشق، كم است، سخن عاشقانه، فراوان
۱۵ دی ۱۳۹۰ در ۱:۱۸ ب.ظ
سلام سولماز جان
تولدت خیلی خیلی مبارک!
انشاءالله همیشه سالم باشی و عاشق و شاعر!
۱۵ دی ۱۳۹۰ در ۲:۲۱ ب.ظ
راستی! با اجازه به اسم «شاعرانه ها» لینک شدی 🙂
۳ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۱:۵۸ ب.ظ
سولماز جان . عزيزم . متن بسيار زيبايي نوشتي.
دستت درد نكنه
♥
۱۹ فروردین ۱۳۹۱ در ۹:۴۷ ق.ظ
سلام ! همراه شما از پنجره روشن هستم !
سال خوب و خوشی را برای شما آرزومندم .
امیدوارم سال خوب و موفقی داشته باشید .
عید مبارک !!!
سال نو مبارک!!
سال جدید با موفقیت و شادی و کامیابی ! [لبخند][لبخند][گل][گل][خداحافظ][تماس][گل][قلب][قلب]