خودم،با “تو”تمام مي شود براي هميشه ….
بار سنگینی در پشت سر اینجا و آنجا روی مسیرم ریخته است،از اينكه “عشق”را توي دستهايم مي فشارم سبكبالم و با هم بودنمان را عاشقتر…
آخرين پي نوشت:
مرا
تمنای ِ تو در سر است
نه شعر
نه مرگ
نه زندگی
مرا
تمنای ِ تو در سر است
اگر که زندگی باشی
یا شعر
یا مرگ
عليرضا روشن
4 دسامبر 2010 در 12:43 ق.ظ
گاهی چقدر گم می شوم در خود ! . . . آخر تمام نشانه هایم پیش تو مانده اند