اندازه ی تمام “بهآر” دوست دارمت…
اردی بهشت از راه رسیده و هوای اتاق را پر از عطر شکوفه های بادام و گلابی کرده،چقدر بهار زیباست و لبریز از شور و نشاط و سرسبزی….بی شک اردی بهشت تکه ای به جا مانده از همه ی بهشت خداست….بهار آفرین دوست دارمت…
پی نوشت 1:
اینروزها خیلی مشغولم…دوباره مجموعه ی شعرهایم به نمایشگاه امسال نرسید…اینقدر وسواسی بودن و حساسیت به خرج دادن نتیجه ای جز این نداشته برایم….شعرها را به زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه می کنم برای ارسال به سایتهای “ضد جنگ” و کلی درس و جزوه و ترجمه که وقت می خواهد…
پی نوشت 2:
شکیبا می گوید:سولماز!از اینکه نشانی “شاعرانه هایت ” را خیلی از دوستان و اساتید و مدیران و… دارند حس سانسوری نداری!
نه عزیز دلم،در اینکه همگان می دانند من و هم نسلانم “بازماندگان جنگیم ” و تنها نویسندگان و سرایندگان این مسیر!چرا سانسور!آنکه درک واقعیتها را دارد لزوم ما لم یلزم است بشارت برای روشن کردن موضوع.برداشت هر کسی برای من معیاری برای سنجش شعور و دانایی اشخاص است…و الا!همه را به یک ترکه نمی توان محک زد.
25 آوریل 2009 در 10:00 ب.ظ
chetara inja hama sampadian ?
nakona shomam az bachaye madresmunin?
rasi mari mokhad soghati mana bala kasha,jangesh konet shaerana khanom 🙁
25 آوریل 2009 در 10:16 ب.ظ
solmaz jan
mamnoon az davatet
omidvaram ke movafagh bashi va ketabet ro saritar chap koni
ruye maheto mibusam
be madar salam berasan
28 آوریل 2009 در 11:57 ق.ظ
من عرض سلام و ادب
باید گفت نوشته های شما همواره برایم جالب و خواندنی است
دراینجا شما را به بزم رباعی های شاهدانه در میوه ممنوع نیز دعوت می کنم
حضورتان را دریغ نکنید
درپناه خدا
15 می 2009 در 6:58 ب.ظ
سولماز جونم سلام، خوبی؟
اردیبهشت داره تموم میشه، بهار از نیمه گذشته، هنوز ولی من بهاری نشدم….
مشهد کلی به یادت بودم یاد تو و…، نشد که بهت زنگ بزنم، شرمنده که بدقولی شد…
18 می 2009 در 10:02 ق.ظ
سولماز جان سلام
وبلاگت رو امروز دیدم چقدر عالی و خوب شده
نوشته هات همیشه به من آرامش میده
تو که منو به کل فراموش کردی ولی من همیشه به یادت هستم
می بوسمت
به مادر سلام برسون
19 می 2009 در 9:59 ب.ظ
سولماز جان سلام.
چه غزل قشنگی. امیدوارم که شعرهایت برای سال دیگر به سرانجام برسند.
خوشحالم که به یادم هستی. من هم به یادت هستم و دلم می خواهد همیشه خندان باشی.
به مادر گرامیت سلام و عرض ادب دارم.
و برای تو بانوی هنرمند شوقی خواهانم که اشگ بدرقه کننده آن باشد.
قناری هایم و برادرانت به تو مهربان سلام دارند.
سعید از برلین.
20 می 2009 در 8:51 ق.ظ
خب من نمیدونم چی بگم؟
کامنت ات رو دیدم تو وب ماهور
قبول دارم.
بی معرفت شدم
ولی در نظر بگیر که چقدر بی انگیزه ام و چقدر سرد!
وبلاگم رو که بستم برای چندمین بار
ولی . . .
خودت هم زیاد وب من نمیومدی
میومدی؟
این البته کم کاری و تنبلی منو توجیه نمی کنه ولی خب تو هم زیاد منو نمیخوندی
خداییش قبول کن
راست نمیگم؟
البته من . . . باید اعتراف کنم در مجموع حق با توئه
(شکلک ماچ همراه با خجالت!!)
27 می 2009 در 3:04 ب.ظ
شنیدم 5 شنبه -هفتم خرداد تور عکاسی اعضای سایت عکس چیلیک دارن برای عکاسی از گلای گلستون کوه می آن به خونسار؟
اگه صحت داره بریم سراغشون و باهاشون عکاسی کنیم.
8 ژوئن 2009 در 10:06 ب.ظ
با سلام و احترام
به اطلاع می رسانم که (میوه ممنوع)و(پیاده درباران)باغزلهای(قاصدک سوخته)و(وارث) هم اینک به روز شد
حضور همگی عزیزان مثل همیشه مایه مسرت و دلگرمی ام خواهد بود
با سپاس بسیار
و…
در پناه حق!