اول دفتر

با سلام ؛
بعد از چند سال فاصله از وبلاگ نویسی جدی و به روز کردن با شعر و هر نوشته ای ادبی آمدم تا بمانم.
قبل از آغاز به نوشتن به قول آقای سعید توکلی شاعر جوان زنجانی ؛فرا رسیدن پاییز تن طلایی را به شاعران و دوستداران این فصل تبریک می گویم.
همین بس که زنده یاد اخوان ثالث گفته بودند (پاییز پادشاه فصلهاست)وصف الحال همه ی شاعران پارسی زبان است .
بی شک!غرض صرف نوشتن شعر و شعرهای دوستان و سایر مقوله ها نیست.برای من همیشه اتفاق (نقد)خوشایند ترین محکها بوده و هست.از هر بیان که باشد با منت میشنوم و میپذیرم.
امید که اینجا عرصه ای باشد برای تبادل افکار و دوستیهای نو و سرشار.
از آشنایی با دوستان جدید بیشترک خوشحالم و دوستان قدیمی نیز جایشان محفوظ و ایمن.

نبض رویشی  در رگها یم طنین انداخته که فقط می توانم کنار این همه دلتنگی های خزان زده بنشینم و بی چتر
کلمات را ببینم و نفس بکشم.

هنوز هم اشتیاقی پر از انتظار دارم برای شنیدن – خواندن-گفتن و اگر مجا ل باشد برای سرودن.

همه ی این سالها ی خوب زندگی برای من شعر ما ند و ما در و یک آغوش کلمه ی نمزده….

 می خواهم بیشتربنویسم و بیشتر کلمه شوم برای لبریز شدن از زلالی ها….

یا عشق!

دیدگاهی بنویسید