دلم گرفته و باید سریع گریه کنم…

 

با محبت و ع ش ق به: ر- ا پ

دلم برایت تنگ شده است. تو هم منتظری،من هم .!

1:

 من از اين نگاه هاي خالي چقدر مي ترسم … و از امكان … و از تلاقي. نگفتي … تا به حال عاشق شده اي؟ به اقيانوس يا به باد … يا به آن شب دور كه سالها پيش گذشته است؟ گمانم نه. از نگاهت پيداست. از نگاه كردنت به آسمان … و به دور. زاويه ها حرف مي زنند؛ نمي دانستي؟

2:

وقتي مي بارد، من به آفتاب فكر مي كنم، وقتي مي تابد به سايه. وقتي مي وزد به سكون فكر مي كنم و در حس آرامش برگ به جريان آب. در آنِ آزادي به عشق … و در وقت سفر به تو.

3:

خسته ام. نمی بينی … حرف ها بيان دلتنگی نيستند. حرفها جواب تنهايی نيستند. تنهايی که من اينجا در پيله اش افتاده ام و تو انجا. حرفها مرا به تو نمی رسانند. حرفها حتی تو را به تو نمی رسانند. حرف ها دليل من نيستند. حتی دليل تو هم نيستند. انگار تنها دليل وجود خودشان هستند. عين بيهودگی.

یک دیدگاه برای “دلم گرفته و باید سریع گریه کنم…”

  1. بهار گفته:

    نوشته هاتو دوست دارم . قشنگ بودن …. پر از احساس ….

دیدگاهی بنویسید