تنها به لطف عشق ترازم برابر است

با محبت برای دوست نازنینم:”ماهور”
خورده ام توی شکنندگي حوادث . پذيرش بعضي چيزها واقعا برايم دشوار است .در اين شرايط کلمه دشوار هم کلمه کوچکيست چنانکه وقتي خيلي عاشقي کلمه دوست داشتن کوچک ميشود .
مگر نه اينکه همه چيز خواست خداست ! بي اراده او مگر کاري شدنيست ؟ پس اين اختيار چه بوده است که پذيرش بار چنين امانتي را بر عهده انسان گذاشته است؟ … اين چه تناقضيست ؟ گفتم تناقض ! تضاد از آن چيزهائيست که در وجود همه هست اما جائي در زندگيت بدجور بيخ گلويت را ميگيرد و ميفشارد همين لحظه هاي سخت تحمل است که ميفهمي چقدر تعادل داري … چيزي پشت من سنگيني ميکند چيزي توي گلويم گير کرده است و دارد مرا ميکشد … خدا کند اين وضع زودتر تمام شود …خدايا ! توان آن را ندارم که نگاه شرجيم را از چشمان کنجکاو دور و نزديک پنهان کنم … کمکم کن تو ديگر رهايم نکن . عزيزانم را از من مگير و اگر من براي کسي عزيزم مرا از او .

پی نوشت 1:
وقتی جهان
از ريشه جهنم
و آدم
از عدم
و سعی
از ريشه های يأس می آيد
وقتی که يک تفاوت ساده
در حرف
کفتار را
به کفتر
تبديل ميکند
بايد به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان
دل بست
نان را
از هر طرف بخوانی
نان است !

فروردين ۷۱
قيصر امين پور

یک دیدگاه برای “تنها به لطف عشق ترازم برابر است”

  1. ماری گفته:

    به راستی, آسانی ست پس از هر سختی

دیدگاهی بنویسید